از ترس از دروغ از خیانت از محکوم شدن به کار
نکرده از قضاوت نادرست از بازیچه بودن از دنیا
ازادمها میگن دروغگو دشمن خداست و از این
حرفا منکه هیچوقت دروغ نگفتم پس چرا بقیه
باهام اینکارو کردن نخواستم بگم سوکوت کردم
دروغ نگفتم خداروشکراین انصاف نیست من عاشق
این جمله هستم
*عشق ورزیدن به کسی که تورو تحقیر میکنه مثل
اب خوردن از لبه تیغه *از عشق منظورم تنها جنس
مخالف نیست عشق به همه کسایی که باتمام
وجود همه جوره دوسشون داری و میمیری براشون
و حاضری جونتو زندگیتو بدی براشون هرکاریم
نکنن مهرشون از دلت نمیره و حتی بیشترم
میشه و لحظه ای نیست که به یادشون نباشی
تا اخرین ثانیهعمرت حسه ت همین باشه اگه
عشق و دوست داشتنت واقعی باشه. خیلی
سخته نتونی با کسی درددل کنی حتی خدا
همیشه همه عمر همه چی و بریزی توخودت
انقدر که باتمام وجودت حس کنی داری نابود
میشی اما همیشه تظاهر کنی یه ادم خیلی
شاد و شیطونیتا مبادا کسی بفهمه تو غم
داری و از درد دلت باخبربشه انقدر تظاهر کنی
که همه فکرکنن تو یه ادم خوشبخت و شاد و
شیطونی که هیچ غمی نداره و همه بگن
خوشبحالت اما هیچکس از دلت خبرنداره همه
فقط ظاهرو میبینن دقیقا مثل این شعر
****اشک در چشمان من دریای غم دارد به دل ****
****خنده برلب میکنم تا کس نداند راز دل****
خیلی سخته وقتی تنهایی وقتی دلت گرفته
شونه ای نباشه سرتو بزاری اغوش بازی
نباشه کسی نباشه تا باهاش درددل کنی
بریزی تو خودت گریه نکنی بغضت و قورت بدی
انقدر که خناق بگیری و دق مرگ بشی امشب
حالم یه جوریه دلممیخواد جیغ بزنم انقدر جیغ
بزنم تا خون بالا بیارم و جون بدم به تلافی تمام
روزایی که سکوت کردم به تلافی تمام عمرم که
هیچوقت با کسی درددل نکردم و همه چی و ریختم
تو خودم دلم خیلی پره میخوام بنویسم اما قدرت
نوشتن درد های دلم و ندارم امروز یه نامه پیدا
کردم وقتی 8 سالم بود این نامه رو نوشتم توش
ارزوهام بود اشک تو چشام جمع شد دلم گرفت
اخه همشون ارزوهای برباد رفته شده بودن با چه
ذوق و شوقی ارزوهام و نوشتم ارزوهایی که
همشون برباد رفته است بچه که بودم فکر میکردم
مشکلات زود تموممیشن اما هرروز که میگذشت
میدیم بیشترمیشن کمتر نمیشن هرروز تنها تر از
دیروز انقدر تنها که هرشب به امید این میخوابیدم که
فردایی نباشه.......هرکی اومد تو زندگیم یه جوری
به یه شکلی حالم و گرفت و ازش بی وفایی دیدم
اخه دل شکسته من اتیش زدن داره؟؟؟ دوست
ندارم تنهاییم و با کسی قسمت کنم نمیخوام چند
برابر بشه چقدر زود رویاهای قشنگ کودکیم خراب
شدن شب تولدم تنها یه ارزو کردم اونم ارزو مرگ
بود شب بدی بود هرگز یادم نمیره ارزو کردم تا
سال اینده شب تولدم مرده باشم دلم شکست
باتمام وجودم این و از خدا خواستم هیچوقت
هیچکس منو نشناختهیچکس حتی.....
بیخیال هیچکس نفهمید دردمچیه خیلی ناعادلانه
درموردم قضاوت کردن بعضی وقتها اما عیبی نداره
منم خدایی دارمخدا تنها کسیه که از دلم خبرداره
بلاخره دیر یا زود بهشون ثابت میشه که من چقدر
دوسشون دارم و میمیرم براشون جونمو زندگیم و
میدم براشون اما کاش قبل از اینکه درمورد ادما
قضاوت کنن ادمو بشناسن چرا وقتی نمیدونن
تو دلت چی میگذره ناعادلانه درموردت قضاوت
میکنن و محکومت میکنن هی خدا...... کجایی
صدامو میشنوی خیلی دلم گرفته خیلی ........
.
دلم میخواد گریه کنم با صدای بلند دارم خفه
میشم دارم دق میکنم .......L
به یاد ارزوهایم سکوتی میکنم بالاتر از فریا
نظرات شما عزیزان:
آی آدم ها 
ساعت22:10---17 اسفند 1390
مهسا جان
زندگی پر از فراز و نشیبه ... قرار نیست زندگی به همین منوال ادامه پیدا کنه ... گهی زین به پشت گهی هم پشت به زین ... نمیتونم بگم کاملا درکتون می کنم چون جای شما نیستم ... اما چنین حادثه ای برای خودم هم پیش آمد ... روزهای سختی بود ... با اینکه گذشته اما دیگه روی آدما حساب باز نکردم و نمی کنم ... همشون به اشتباهشون پی بردن ... معذرت خواستن اما معذرت اونا هیچ وقت نتونست جای روزهایی را که اعصابم بهم ریخته بودو بگیرد
امیدوارم هیچ وقت هیچوقت هیچوقت غصه نخورید و دیگه تظاهر به شادی نکنی بلکه خودتون شاد شاد شاد باشید![]()
موفق باشید
نوشته شده در سه شنبه 16 اسفند 1398برچسب:
,
ساعت
22:0 توسط مهسا
| |
تبادل
لینک هوشمند
